آخرش نتونستم پدر و مادرم رو راضی کنم برای کربلا
ولی روزی که کاروانمون رفت خوا ب زیارت حضرت عباس رو دیدم
چقدر دلم زیارت. حرم امام حسین رو می خواد
چقدر می خوام تو بین الحرمین زار بزنم
بشینم تو حرم حضرت علی و به اشکایی که توی چاه ریخت فکر کنم
برم سامرا تا خورشید به من مثل شما بتابه
تاریخ : شنبه 95/3/8 | 10:29 عصر | نویسنده : چشم به راه | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.